فرزندپروری مبتنی بر ترس

فرزندپروری مبتنی بر ترس

پیامدهای فرزندپروری مبتنی بر ترس و راهکارهای جایگزین

فرزندپروری مبتنی بر ترس می تواند بر رشد، سلامت روانی و رابطه شما با فرزند شما تأثیر بگذارد.

به عنوان پدر و مادر، مواقعی پیش می‌آید که فرزندتان کاری انجام می‌دهد که ممکن است شما را ناراحت یا ناامید کند. شاید وقتی شما به خریدن اسباب‌بازی مورد نظرش «نه» می‌گویید، عصبانی می شوند و عمداً قوانین خانه یا مدرسه زیر پا می‌گذارند. وقتی به شما دروغی بگویند یا به یکی از اعضای خانواده بی احترامی کنند، طبیعتاً عصیانی می شوید.

مشکل اینجا نیست. طبیعی است که گاهی از دست فرزندتان ناراحت شوید. مهم است که به خاطر داشته باشید که نحوه پاسخ شما به فرزندتان در این لحظات می تواند تأثیر قابل توجهی بر رشد، سلامت روان و البته روابط شما با آنها داشته باشد.

این امر به ویژه در صورتی صادق است که پاسخ شما ناشی از ترس باشد. یا باعث ایجاد ترس در کودک شود تا او را وادار به انجام خواسته های شما کند. اگر اینطور است، احتمالاً فرزندپروری مبتنی بر ترس را به کار گرفته اید.

فرزند پروری مبتنی بر ترس

فرزندپروری مبتنی بر ترس چیست؟

دکتر استوارت آبلون، روانشناس بالینی و مدیر Think: Kids در بخش روانپزشکی در بیمارستان عمومی ماساچوست، اینطور توضیح می دهد: «فرزندپروری مبتنی بر ترس زمانی است که والدین از قدرت و کنترل استفاده می کنند تا رفتار فرزندان خود را با انتظاراتشان مطابقت دهند. او ادامه می‌دهد: «ایده پشت فرزندپروری مبتنی بر ترس این است که اگر کودکان از عواقب پیروی نکردن از خواسته‌های ما بترسند، احتمالاً آنچه را که ما می‌گوییم انجام می‌دهند.»

یک مثال

برای مثال، فرزندپروری مبتنی بر ترس ممکن است شامل تهدیدهایی باشد که اگر کودک خواسته‌های والدین خود را رعایت نکند، پیامدهایی مانند تهدید به موارد زیر را شامل شود:

  • حبس در اتاق
  • تنبیه بدنی
  • محروم کردن از یک اسباب بازی
    به همین دلیل است که فرزندپروری مستبدانه، سبکی از فرزندپروری که برای اولین بار توسط روانشناس دیانا بامریند در دهه 1960 توصیف شد، می تواند نوعی فرزندپروری مبتنی بر ترس باشد. زیرا والدین مستبد اغلب قوانین سختگیرانه ای دارند و برای وادار کردن کودک به خواسته های خود به تنبیه تکیه می کنند.

کارولین سولو، یک مددکار اجتماعی بالینی از پنسیلوانیا که در زمینه  سلامت روان والدین تخصص دارد، این طور می گوید: «این نوع فرزندپروری اغلب از محل ترس ناشی می‌شود. به عنوان مثال، والدین [مستبد] ممکن است اجازه ندهند یک نوجوان بدون نظارت با دوستانش بیرون برود، زیرا می ترسند فرزندشان در معرض مشروبات الکلی یا مواد مخدر قرار گیرد.»

تربیت مبتنی بر ترس

اما سبک فرزندپروری مستبدانه تنها نوعی نیست که می تواند مبتنی بر ترس باشد. هر پدر و مادری که سعی می کند با ترساندن فرزند خود از انجام کارهای خاص از خطرات جهان محافظت کند، اساساً تربیت مبتنی بر ترس را انجام می دهد.

سولو توضیح می دهد: «فرزندپروری مبتنی بر ترس، ریشه اش ترس و اضطراب است، نه کنجکاوی و رشد. “فرزندپروری مبتنی بر ترس بر اساس ترس از آینده یا ترس از قضاوت دیگران شکل می گیرند.”

به عنوان مثال، سولو می‌گوید، والدینی که از تکنیک‌های مبتنی بر ترس استفاده می‌کنند، ممکن است به فرزندشان اجازه ندهند مطابق با هویت جنسی ترجیحی خود لباس بپوشند، زیرا می‌ترسند والدین یا معلمان دیگر ممکن است آنها را به خاطر این موضوع قضاوت کنند.

پیامدهای منفی فرزندپروری مبتنی بر ترس

فرزندپروری مبتنی بر ترس می تواند تأثیرات متعددی بر رشد کودک و روابط آنها با دیگران داشته باشد – از جمله والدینی که سعی در محافظت از آنها دارند. در اینجا برخی از پیامدهای فرزندپروری مبتنی بر ترس آورده شده است.

از یادگیری از طریق اشتباه جلوگیری می کند

به عنوان مثال، وقتی والدینی فرزندشان را از بازی در زمین بازی منع می کنند چون می ترسند فرزندشان بیفتد و آسیب ببیند!

سولو توضیح می دهد: “این شیوه، فرصت تجربه بازی شاد، که برای رشد ضروری است را از کودک می گیرد. همچنین  شانس اشتباه کردن و یادگیری از طریق پیامدهای طبیعی را از کودک دریغ می کند.”

فرزندپروری مبتنی بر ترس

گیل ویل، مددکار اجتماعی از نیویورک توضیح می‌دهد: «کودکانی که با این شیوه فرزندپروری بزرگ می‌شوند، هرگز موقعیت‌های سخت یا ناراحت‌کننده را تجربه نمی‌کنند، صرفاً به این دلیل که والدین آن‌ها می‌ترسند اجازه دهند چنین موقعیت‌هایی را تجربه کنند».

او می افزاید: “اما کودکان باید موقعیت های دشواری را تجربه کنند تا بتوانند یاد بگیرند، رشد کنند و اعتماد به نفس کسب کنند تا بدانند توانایی غلبه بر مشکلات و دستیابی به اهدافشان را دارند.”

می تواند بر سلامت روان و انعطاف پذیری آنها تأثیر بگذارد

دکتر دانین دین، روانشناس  از کالیفرنیا توضیح می دهد: «کودکان ممکن است از تصمیم گیری های درونی خود بترسند، که به طور بالقوه می تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس، اضطراب یا عدم انعطاف پذیری شود.

سولو عقیده دارد، فرزندپروری مبتنی بر ترس [اغلب] منجر به تربیت کودکانی با عزت نفس پایین، مشکلات در روابط دوستانه و عاشقانه، مهارت‌های ضعیف تصمیم‌گیری و مشکلات در ارزیابی ریسک می‌شود.»

به عنوان مثال، یک منبع مورد اعتماد در سال 2018 نشان داد که کنترل بیش از حد والدین با این پدیده ها در ارتباط است:

  • افسردگی
  • اضطراب
  • اختلالات تغذیه ای و رفتاری
  • آگورافوبیا
  • سوء استفاده از الکل
    می تواند منجر به شورش شود
    سولو توضیح می‌دهد که فرزندپروری مبتنی بر ترس، با نرخ‌های بالاتر طغیان کودکان مرتبط است، زیرا کودکان در برابر کنترل شدیدی که برخلاف نیاز روزافزون کودک به استقلال است، عصیان می‌کنند.

    می تواند به روابط والدین و فرزند آسیب برساند
    آبلون عقیده دارد: «والدین فرزندپروری مبتنی بر ترس می‌تواند باعث خشم و بی‌اعتمادی شود.

    با گذشت زمان، این عدم اعتماد می‌تواند بین شما و فرزندتان شکاف ایجاد کند و با بزرگ‌تر شدن فرزندتان و افزایش قدرت تصمیم گیری در او، رابطه شما سست تر شود.

تکنیک های فرزندپروری مثبت را به جای آن امتحان کنید

می توانید به جای تربیت مبتنی بر ترس، چند تکنیک  فرزندپروری مثبت را امتحان کنید.

با شفقت و عشق رهبری کنید

سولو توصیه می کند: “با اتصال شروع کنید.” “اگر کودک رفتار ناامن یا نامطلوبی از خود نشان می دهد، نقش والدین باید ارتباطی باشد نه واکنشی.”

بنابراین، به جای این که فریاد بزنید “به من گوش کن!” یا “کاری را که من می گویم انجام بده!” سولو پیشنهاد می‌کند ابتدا تماس چشمی برقرار کنید و با نام بردن از احساسات کودک و ارائه راه‌حل اصلاحی اما حمایت‌کننده، آهسته و آرام با او صحبت کنید.

به عنوان مثال، اگر فرزندتان هنگام ترک جشن تولد دوستش ناراحت می شود، می توانید خم شوید و بگویید: «می دانم که خداحافظی با دوستان سخت است. روز بسیار خوبی را سپری کردی، و ترک کردن در زمانی که در حال خوش گذرانی هستی سخت است.» سپس می توانید به آرامی به او یادآوری کنید، دفعه بعداً به زودی دوستانش را خواهد دید  کنید.

انتظارات و پیامدهای منطقی روشنی را تعیین کنید

آبلون توضیح می‌دهد: «استراتژی‌های انضباطی مؤثر، بر تعیین انتظارات روشن و مناسب تمرکز می‌کنند. و سپس با کودک همکاری می‌کنیم تا بفهمد اگر  این انتظارات [برایشان دشوار است]  را برآورده نکند، چه  پیامدی بر سر راهش قرار می‌گیرد».

برای مثال، تنظیم قوانین مشکلی ندارد، اما مهم است که مطمئن شوید آنها این قوانین را از قبل می دانند. سپس سعی کنید در نحوه اجرای آن قوانین منسجم و منطقی باشید.

به فرزندتان کمک کنید انتظارات شما را برآورده کند

وقتی کودک شما اسباب بازی کودک دیگری را  از او می گیرد. به جای تحقیر او به خاطر بد بودن، سعی کنید قانون خود را به کودک یادآوری کنید که نباید وسایل دیگران را از آنها بگیرد. سپس می توانید پیگیری و تأیید کنید که گاهی اوقات دادن اسباب بازی خود به دیگران، کمی دشوار است.

برای مثال، می‌توانید بگویید: «می‌بینم که تو واقعاً می‌خواهی با آن اسباب‌بازی بازی کنی، اما اسباب بازی الان در اختیار آن کودک است. شاید است صبر کردن خسته کننده و سخت باشد، اما  باید آن را به آنها برگردانی و منتظر نوبت خود باشی.  در مدتی  که  منتظر هستی، من می توانم با تو بازی کنم “

آبلون می‌گوید: «همکاری با فرزندانمان برای کمک به رسیدگی به نگرانی‌های آن‌ها در کنار نگرانی‌های ما، این مزیت را نیز دارد که به کودکانمان کمک می‌کند تا تمرین کنند و مجموعه‌ای از مهارت‌های حل مسئله را یاد بگیرند که در طول زندگی‌شان به خوبی به آنها کمک می‌کند.»

به کودک یاد دهید چگونه آرام شود

اگر کودک شما ناراحت می شود یا با عصبانیت یا عصبانیت واکنش نشان می دهد، ایده خوبی است که با او روی راهبردهای آرامش بخش کار کنید، مانند:

شمارش تا 10
نفس های عمیق کشیدن
صحبت کردن در مورد احساسی که دارند
ویل می‌گوید: «بهتر است  به جای  تنبیه، یادگیری نحوه تسلط به خود و مقابله با احساسات منفی  را جایگزین کنیم. «کودکان باید یاد بگیرند که چگونه وقتی ناراحت هستند، خود را آرام کنند. این توانایی نیست که آنها با آن متولد شده باشند. والدین می توانند این مهارت را آموزش دهند.»

به آنها گوش دهید، حتی اگر مخالف هستید

اگر فرزندتان از شما می خواهد کاری را انجام دهد که فکر می کنید خطرناک است، از او سؤالات باز در مورد اینکه چرا می خواهد این کار را انجام دهد بپرسید. سعی کنید آنها را تشویق کنید تا با شما در مورد خواسته های خود صحبت کنند، در حالی که شما واقعاً به آنها گوش می دهید.

این می تواند به شما کمک کند در تربیت فرزندتان هوشیارتر باشید و به فرزندتان  احساس شنیده شدن می دهد. حتی ممکن است به شما این امکان را بدهد که پیوند نزدیک تری ایجاد کنید. تحقیقات انجام شده در سال 2014  نشان می دهد که گوش دادن و تأیید احساسات فرزندتان می تواند به او کمک کند تا کنترل خود را افزایش دهد.

مراحل بعدی

گاهی اوقات فرزندپروری ممکن است دشوار باشد – و نمی‌توانید اجازه دهید ترس شما مانع از نحوه تربیت فرزندتان شود. شما باید از او در برابر آسیب محافظت کنید.

دین می‌گوید: «زمانی که والدین احساس می‌کنند در تربیت فرزند خود تنها هستند، ممکن است احساس آسیب‌پذیری و ترس کنند. اما  اگر متوجه می‌شوید که نگرانی‌ها و ترس‌های شما باعث محدود شدن شما می‌شود، می‌تواند از این فرصت در جهت اصلاح خودتان استفاده کنید

به جای اینکه اجازه دهید این ترس باعث هدایت شما شود، بیرون رفتن و صحبت با والدین دیگر را در جایگزین کنید. دین می‌گوید: «رفتن به درمان و یادگیری در مورد اینکه چگونه تجربه فرزندپروری شما در خانواده بر شما به عنوان والدین تأثیر می‌گذارد، می‌تواند مفید باشد.»

مقاله اصلی

منابع:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا