کودک و ادراک والدین بخش دوم

کودک و ادراک والدین

ادراک والدین غالباً با موضوعاتی مثل هوش، نگرش، شخصيت و غيره سر و کار دارد. از این رو نسبت به درک فيزيكی مثل اندازه، رنگ، وزن، مزه و غيره، ادراك افراد بسیار متفاوت می باشد.

سال ها پیش، تحقیقی دانشجویی در زمینه ی نقاشی کودکان و مفاهیم آن آنجام می دادم.

برای این منظور هر جا که کودکی را می دیدم، بی درنگ ابزار نقاشی به او می دادم و  می خواستم چند نقاشی با توجه به روند تحقیقم برای من بکشد.

سپس بر اساس اطلاعاتی که داشتم، مشاهدات و تفسیر خودم از  آن نقاشی ها را در دفتر تحقیقم یادداشت می کردم .

 اغلب اوقات مادر بچه ها از من می خواستند که درباره ی نقاشی کودکشان و آنچه از نقاشی آنها برداشت می کنم به آنها بگویم.

به دلیل کم تجربه گی، با آب و تاب فراوان هر آنچه درباره ی مفاهیم نقاشی کودک خوانده یا شنیده بودم برای والدین شرح می دادم و شخصیت کودک را با همان یکی، دو  نقاشی، تحلیل می کردم. (روشی که امروز، بعد از سال ها تجربه به نادرستی آن ایمان دارم)

یک روز که منزل یکی از اقوام دعوت بودیم و من می دانستم تعداد زیادی کودک در آن مجلس هستند، با خوشحالی تمام، ابزار نقاشی را در اختیار بچه ها قرار دادم  و آنها هم با اشتیاق شروع به نقاشی  کشیدن کردند و من هم طبق معمول یادداشت برداری و تفسیر می کردم.

 

 

آن روز، شاید کمی هم به دلیل چشم و هم چشمی، تعداد مراجعه والدین برای شنیدن تفسیر نقاشی کودکشان از قبل، بیشتر بود و من هم مانند یک کارشناس خُبره، با اعتماد به نفس، شروع به تفسیر و حتی تحلیل شخصیت هر کودک می کردم.

یک اشتباه

بعد از پایان نقاشی بچه ها،  مادر یکی از دختر ها با اصرار خواست که من هر آنچه درباره ی دخترش در نقاشی می بینم به او بگویم و من هم بر اساس اِلِمان و رنگ هایی که کودک در نقاشی اش استفاده کرده بود، اینگونه شرح دادم که کودک کمی منزوی است و نیاز به محبت بیشتر والدین خصوصا مادر دارد و این مطلب را با توضیح و تفسیر بیشتر، به آن مادر گفتم و به سراغ مادران دیگر رفتم.

کمی بعد وقتی برای گذاشتن ابزار در کیفم به سمت اتاق انتهای راهرو می رفتم متوجه شدم آن مادر، کودکش را در اتاقی که چراغش را هم روشن نکرده بود، در گوشه ای نگه داشته و با لحنی ناراحت و کمی عصبی از کودک می پرسد:

– من به تو توجه نمی کنم؟ …من هر چی می خوای برات نمی خرم؟…”

وکودک بخت برگشته، هاج و واج به مادرش نگاه می کرد و مدام می گفت:

-چرا …بله … 

و باز مادر می پرسید :

-تو چیزی می خواستی من برات نخریدم؟ اگه کاری باید می کردم که نکردم خوب به خودم بگو و ….

من سراسیمه خودم را به در اتاق رساندم و آن مادر را صدا زدم و از دختر خواستم که پیش بچه ها برود و به آن مادر گفتم :

-شما چکار داری می کنی ؟ 

ایشون هم گفت: 

-خوب من باید بدونم کِی بهش بی مهری کردم؟…من حتی از پسربزرگم هم به این دختر بیشتر توجه می کنم….. و  کلی از میزان و شدت فراوان توجه به دخترش حرف زد… من که متوجه اشتباه بزرگم شده بودم، شروع کردم به توجیه و توضیح که  :    – اینها فقط تسته و من دارم تحقیق می کنم و هنوز اطلاعاتم ناقصه و معلوم نیست اصلا درست گفته باشم یا نه ! باید بروم با استادم چک کنم و بعد نظر قطعی رو بگم و…

که آن شخص ابتدا کمی آرام شد  و بعد با پرخاش به من گفت : خوب شما که هنوز اطلاعاتت کامل نیست چرا نظر می دی من داشتم در مورد بچم اشتباه فکر می کردم و…

او درست می گفت. من اشتباه کرده بودم.

 چه کاری درست است؟

باید قبل از هر اقدامی ابتدا به این درک می رسیدم که

اولاً، والدین آرزو دارند هم خودشان بهترین باشند و هم فرزندانشان؛ و هر گونه نظری خلاف این انتظار به آنها احساس نا امنی  می دهد و در مقابل آن می ایستند و باید مراقب این حریم بود.

دوماً، هر فردی از زاویه ی دید خود به مسایل نگاه می کند . برای رسیدن به درک متقابل، باید ابتدا زاویه ی دیدم را با والدین هماهنگ می کردم .آنوقت می توانستم با آنها وارد این بحث مهم شوم .

آن مادر  تنها با احساس خودش به این موضوع نگاه می کرد. حال آنکه من می خواستم او  جنبه های مختلف موضوع را درک کند .

گاهی مرز بین احساس و ادراك آنقدر باریک است که حتی متوجه تفاوت آن نمی شویم. برای روشن تر شدن تفاوت این دو، دانستن این نکته ضروری است که  احساس،  مقدمه ی ادراک است، اما خود ادراک نیست.

ما  می توانیم احساس بدون ادراك داشته باشیم. مثلا  چیزی را ببینیم. در مورد آن عکس العمل فیزیکی نشان دهیم ( بخندیم ، بترسیم و…)  اما درک درستی از آن خندیدن یا ترسیدن نداشته باشیم. مثل زمان هایی که بر اثر خنده ی دیگران می خندیم و یا با ترس دیگران می ترسیم و نمی دانیم چرا؟

منشا ادراك چیست؟

ادراك افراد غالباً با موضوعاتی مثل هوش، نگرش، شخصيت و غيره سر و کار دارد. از این رو نسبت به درک فيزيكی مثل اندازه، رنگ، وزن، مزه و غيره، ادراك افراد بسیار متفاوت می باشد. 

مثلاً اگر مزه ی یک غذا برای شخصی خوشایند است ممکن است همان غذا برای دیگری نا خوشایند باشد. به همین دلیل  قضاوت در مورد ادراک افراد بسيار دشوار است. و این قضاوت در مورد کودکان که دنیایی با زاویه دیدی کاملا متفاوت با بزرگسالان دارند، بس دشوار تر است .

به همین دلیل اغلب والدین در مورد درک رفتار و گفتار کودکان خود، دچار اشتباهات بزرگی می شوند.

 

حال اگر بدانیم که بسیاری از قضاوت ها و پیش داوری های ما حاصل یک ادراک نادرست هستند، حداقل برای قضاوت و عکس العمل، فرصت بیشتری به خودمان می دهیم. مسایل را چند بار از چند زاویه بررسی می کنیم و با اصلاح قضاوت هایمان، به درک بهتری از فرزندمان می رسیم.

والدین آگاه، پس از کشف مشکلات کودکشان، احساسی عمل نکرده و با درک زمان، مکان و شرایط روحی فرزندشان، از بهترین روش برای اصلاح و یا درمان او بهره می گیرند.

از سوی دیگر، هر گونه برخورد غلطِ ناشی از قضاوت و ادراک نادرست توسط والدین، منجر به بروز مشکلات فراوان و پیدایش بسیاری از نا هنجاری های دوران کودکی و نوجوانی می شود. ناهنجاری هایی که اگر شناخته و درمان نشوند، زمینه ساز ابتلای فرد به افسردگی و دیگر بیماری های روحی در دوران بزرگسالی خواهند شد .

مقاله ی کودک و ادراک والدین 1 را بخوانید

#مراقب_کودکی_کودکمان_باشیم.

پیمایش به بالا